دغدغه های یک دهه شصتی

ساخت وبلاگ
 

تا یادم نرفته اینو بگم...

اگه خوره ی کتابی سایت "کتابناک" کلی ذوق زده ات میکنه !

 

 

دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : بشتابید,بشتابید, نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 121 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1396 ساعت: 19:58

 

هوا جوری خوشگله که دلم میخواد برم کل شیراز رو بگردم!

اما دو مسئله مانع میشه: 

یکی اینکه مسافرامون تو راهن و هر آن ممکنه برسن

دوم اینکه خواهر جان پایه نمیشه و منم تنهایی حوصله شو ندارم!

پ.ن: همین حالا که دارم مینویسم چند تکه ابر سفید پنبه ای تو آسمون دارن

دلبری میکنن :) حالم عالیه و یه حسی میگه باید منتظر خبرای خوب باشم :)

دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : جمعه, نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 103 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1396 ساعت: 19:58

 

دلم یه قالب جدید میخواد همینقدر ساده اما متفاوت! سراغ دارید؟

دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : قالب,نوسازی,نیازمندیم, نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 96 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1396 ساعت: 19:58

 

دنبال یه جور قالب دیگه بودم اما از اونجایی که هم عاشق شمعمم هم گل،

این یکی چشممو گرفت چطوره؟؟؟

دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : خونه, نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 98 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1396 ساعت: 19:58

دو سه سالی هست دیگه پاییز برام دلگیر نیست.با هم رفیق شدیم 

چه رفقایی...جون جونی...

یادم نمیاد دلیل آشتیمون چی بود ، مهمم نیست.همینکه این روزا دارم از سایه و

روشن ابرا تو دریای آسمون لذت میبرم، دلیل خوبیه که حس خوشبختی رو 

بیشتر لمس کنم :)

دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : اسقبال,نارنجی,قرمز, نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 101 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1396 ساعت: 19:58

سفارششُ چک کردم، دبل اسپرسو ! با خودم فکر میکنم چه آدم تلخی... در هر حال اینقدر تو زندگیم،دل مشغولی دارم که سلیقه ی تلخ پسند یه غریبه بیش از چند لحظه ، نمی تونه منو از فضای شلوغ ذهنم دور کنه؛ نمیفهمم ! زندگی من، آینده ی من، ولی تصمیم اونا، سلیقه ی اونا! تا کی میخوان یکیشونُ تو مهمونی، اون یکی رو تو بازار و ... نشونم بدن؟ بیشتر از این کشش ندارم...بهتره برم خونه... نه ه ه ه! خونه هم نه ه ه ه... اصل دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : تلخی,اسپرسو, نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 85 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1396 ساعت: 19:58

یاد گرفتاریهای خودم می افتم و مسئله ای که منُ از خونه و خونواده فراری میده! بهتره امشب برم خونه ی حامد... شاید دوتایی بتونیم یه راه حلی پیدا کنیم...- - - شب با همه ی سختیهاش گذشت...فکر و خیال نذاشت بخوابم.پا میشم و یه نگاهی تو آینه به خودم میندازم؛ پف ریز چشمام داد میزنه یه چیزیم هست! حامد رفته... رو آینه نوشته صبحانه آماده اس... میل ندارم، دستی تو موهام میکشم و موهامُ مرتب میکنم، بدون برانداز کرد دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : تلخی,اسپرسو, نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 77 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1396 ساعت: 19:58

با فاصله ای پنج شش متر ار پیشخون، پشت یه میز دو نفره میشینه... درست  روبروی من... صاحب آن آبشار مشکی دو چشم خاکستری داره، با مژه هایی بلند و خوش حالت.. دیروز اینقدر با دقت ندیده بودمش!از اوناییِ که خدا برای خلقتش کلی وقت صرف کرده... حامد رو صدا می زنم...جواب نمیده...  محمدُ صدا میکنم ظاهرا محمد هم یه جایی تو آشپزخونه گیره یا صدای منو که خودمم  به زحمت متوجه اش میشم رو ، نمی شنوه... به ناچار خودم ب دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : تلخی,اسپرسو, نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 95 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1396 ساعت: 19:58

تهوع و سرگیجه امونمُ بریده... دیوارای اتاق دارن به هم نزدیک میشن انگار... لیلا چی می خواد از جونم؟ حال و روزمو نمیبینه؟ کنار تختم میشینه و مثل اون وقتا که بچه بودیم با موهام بازی میکنه... میگه کاش هنوز بچه بودیم... تمایلی به شنیدن ادامه ی حرفاش ندارم... یقین دارم همون حرفای تکراریِ  همیشگی هستن! _ آریا همین یکبارو کوتاه بیا... به خاک بابا ، اگه خوشت نیومد تا وقتی خودت نخوای دیگه کسی رو معرفی نمی ک دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : تلخی,اسپرسو, نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 88 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1396 ساعت: 19:58

نمی تونم درست فکر کنم... فقط میخوام بخوابم و وقتی بیدار میشم همه چی روبراه شده باشه. نمیدونم چه مدته اینجام؟! بدجوری بین زمین و آسمون گیر کردم... گوشیمُ از جیبم در میارم نگاهی به ساعت بندازم... هفتاد و سه تماس بی پاسخ؟؟؟ یکی در میون مامان ، لیلا... اون وسط ها چند بار اسم حامد رو هم میبینم...بی هوا به سرم میزنه همه چی رو بهشون بگم... شاید هم بهتر باشه فقط به لیلا بگم و ازش بخوام مامان رو متقاعد کنه دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : تلخی,اسپرسو, نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 95 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1396 ساعت: 19:58

چند سال پیش عید از شهرستان مهمون داشتیم. حالا از کجا؟ خطه ی سرسبز مازندران! از دوستان خانوادگی بودن که چند سالی یکبار به مناسبهای مختلف زیارتشون میکردیم. دو سه روزی از رسیدنشون میگذشت که ما ( من و خواهر و داداش ) متوجه شدیم حاج آقا اهل بخیه است و دستی در نواختن سنتور و ویولن داره :))) البته بعدا متوجه شدیم والدین گرامی با خبر بودن اما به روش نمی اوردن! نه اینکه حاجی خجالت بکشه هاااا ! نه! والده و دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : حرفهای, نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 70 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 9:14

 

آقا من علاقه به بادمجون و کدو و بامیه و فلفل دلمه تو غذا رو نه تنها 

از شروط لازم و واجب یک زندگی مشترک میدونم بلکه تو شرایط ضمن عقد 

هم قید خواهم کرد این تبصره رو !

و من الله التوفیق...باشد که رستگار شوید :)))

+ نوشته شده در  یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶ساعت 17:0  توسط moon & sun  | 
دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : زندگی, نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 95 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 9:14

 

تا آخر شهریور زمان دارم سه تا داستان کوتاه رو آماده کنم.سوژه هم آزاده

اما من دنبال چند تا سوژه ناب و بکرم که تا این لحظه نیافتمش...

بچه ها برسونین تقلبی هارو ... خدا خیرتون بده :))

+ نوشته شده در  یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶ساعت 18:51  توسط moon & sun  | 
دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 106 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 9:14

بابا این چه وضعشه آخه؟ یک ساعت می شینی یه جا گوشی هم کنارته ، هیچ  اتفاق خاصی هم نمی افته اما دو دقیقه میری اب بخوری بیای تو همون دو دقیقه شونصد تا میس کال داری؟ اینجاس که پی می بری این گوشی باهات سر ناسازگاری داره ! لامصب سر خود طوری هم زمان میس کال ها رو تنظیم کرده که من اصلا حوالی اتاق هم نیستم چه برسه به کنار گوشی! اما امروز بر حسب اتفاق زمانی زنگ خورد همجوار بودیم :) از اونجایی هم که من شماره دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : دندون, نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 107 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 9:14

یه حس مرموزی میگه امشب اینجا داره یه اتفاقاتی می افته!

زیادی شلوغه! مشکوک می زنه!!!

+ نوشته شده در  دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۶ساعت 2:53  توسط moon & sun  | 
دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : دقیقا,خبره؟, نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 104 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 9:14

امروز یه جور عجیبی کلافه بودم... شاید از همون صبح که با دیدن یه خواب چرت ، از خواب پریدم شروع شد... بعد از ظهری هم که بی هوا یه مسئله ای پیش اومد که البته خدارو شکر خیلی زود حل شد ولی انرژیمُ به طور چشمگیری نابود کرد تا حل شد ...بعدشم دیدن  یه عکس بود که نباید می دیدم اینجارو هم که انگار خاک مرده ریختن! خلاصه که خودمم دقیقا نمی دونم چه مرگمه! + نوشته شده در  سه شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۶ساعت 0:4  توسط moo دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : کلافه, نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 87 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 9:14

 

روز خود را چگونه آغاز کرده اید؟

با شنیدن صدای جانا که میگه: 

میدونی چرا دوستت دارم؟ چون روزهایی که من خودم رو دوست نداشتم،

تو دوستم داشتی...

+ نوشته شده در  سه شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۶ساعت 14:15  توسط moon & sun  | 
دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 105 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 9:14

 

طرفای شما رو نمیدونم اما طرفای ما ، هوا قشنگ تغییر کرده...

تا جایی که دیده شده یه نقاطی از شهر ,برف باریده به ارتفاع

نود سانت :)))

از همین تریبون اعلام میکنم حالا به بعد تو حزب پدر گرامی هستم و 

تصمیم دارم جهت خاموشیِ کولر دست راستش باشم...باشد که

مورد قبول واقع شوم :)))))))))

+ نوشته شده در  سه شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۶ساعت 16:3  توسط moon & sun  | 
دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : تابستون,میبینید,توهمه, نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 102 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 9:14

احساس سرما میکرد.یارای آن را نداشت که بتواند شکوه کند یا لااقل کسی را به کمک بطلبد.اصواتی گنگ و نامفهوم در سرش می پیچید. پلکهایش را انگار وزنهای آهنین آویخته بودند و بدنش در عین کرختی کوفتگیِ دردناکی داشت.ته مانده ی توانش را در پلکهایش ریخت و آرام آرام از هم گشودشان.دریافت اصوات، از آن سایه هاییست که اطرافش کمی دورتر،او را احاطه کرده بودند... نقشها نمایان تر می شدند و آواها شفاف تر می نمودند... می دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : خواهم,نمانم, نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 86 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 9:14

 

نمیدونم واسه من اینجور گذشته یا برای شما هم همینطوره... 

سال 96 رو میگم.داره مثل باد میگذره...

+ نوشته شده در  شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶ساعت 16:22  توسط moon & sun  | 
دغدغه های یک دهه شصتی...
ما را در سایت دغدغه های یک دهه شصتی دنبال می کنید

برچسب : گریز, نویسنده : cmoonsuns64f بازدید : 106 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 17:07